پرش به محتوا

معضل لینک ندادن در وب فارسی

hyperlink

هر از چند گاهی با مسئله لینک ندادن ، برخورد می کنم. گاهی دوستانی اشاره می­ کنند و گاهی خودم در جستجوهایم در مورد موضوعات مورد علاقه ام غافلگیر می شوم. کسانی که لینک نمی دهند دو نوعند:

  دسته اول: کسانی که کلا اسم شما را نمی آورند؛ خیلی شیک و مجلسی مطلب را قلمبه می دزدند و خوشحالند. این دسته که دزد هستند و هیچ، حرف خاصی در موردشان ندارم جز اینکه انگیزه دزدیشان مشخص نیست، سودشان  مشخص نیست. نمونه­ اش برای سایت شبگار پیش آمد. هفته قبل وبلاگی ترجمه داستان رفتگران زمان را از شبگار برداشته بود. اینجا را کلیک کنید. این ترجمه کالای با ارزشی نیست، الماس نیست. به تنهایی وبلاگ کسی را معتبر یا نامعتبر نمی­کند. ولی مترجمش خانم مرضیه ابراهیمی، برای ترجمه­ اش زحمت کشیده است؛ اسم شبگار را برداشتی قبول، چرا اسم مترجم را برداشتی؟ خودت هم که وبلاگت اسم و رسم درست و حسابی ندارد.

قصدم شماتت، یا هرچیز دیگری نیست. واقعا برایم جای سوال است. حالا جالبتر می­دانید چیست؟ ما در نسخه­ شبگار لینکی به ترجمه دیگری از همین داستان هم داده ایم که پایین مطلب شبگار، اینجا، میتوانید پیدایش کنید. دوستان عزیز سارق لینک ترجمه دیگر را هم حذف کرده­ اند و فقط لینک به داستان انگلیسی را باقی گذاشته­ اند.  یک نفر برای من توضیح بدهد سود این کار چیست؛ ممنون می­شوم. همین وبلاگ اگر با ذکر نام مترجم و لینک به منبع اصلی داستان را منتشر کند که مشهورتر و محبوب­تر می­شود! این مشت را نمونه خروار بگیرید.

 دسته دوم خیلی جالبترند، کسانی که اسم شما را می برند، ولی لینک شما را نمی­ آورند. من سود این قضیه را هم متوجه نمی­ شوم. آقا اینجا اینترنت است و بنیادش بر همین مفهوم هایپرلینک شکل گرفته است. خب چرا؟! واقعا چرا؟ سودش چیست، حالا من از چنین وبلاگی، مثلا اینجا، توقعی ندارم. مشخص است که پاراگرافش را از روزنامه برداشته، و مشخص است که حرفه­ ای نیست. در همین حد هم جای قدردانی و سپاس دارد واقعا. اما از مجله­ اینترنتی کافه سه پنج، توقعم این است که هم به خودش کمک کند هم به من. اینجا را ببینید. یا مثلا مجله بازتاب زندگی، اینجا، که نامه کوبریک به برگمان را از سایت من نقل کرده  است.  یا مثلا این سایت معظم حوزه هنری، که اینجا  نقد من روی مجموعه داستان قناری باز را از سایت اعتماد برداشته و لینک به منبع هم نداده است. حتی اسم اعتماد را هم نیاورده­ اند، گوییا من برای حوزه هنری نقد نوشته ام.  خب آقای حوزه هنری، شما واقعا چه چیزی از اعتبارت کم می­ شود اگر اسم اعتماد را هم بیاوری؟

من برای این رفتار غلط و عجیب چند دلیل به ذهنم می رسد.

  1. این خرافات رایج که مخاطب نباید از سایت ما بیرون برود. لینک به بیرون یا همان هایپر لینک جزء طبیعت اینترنت است دوست عزیز. اگر مطلب شما لینک ندارد، اصلا از نظر من  چندان به درد اینترنت نمی­خورد. روزنامه که نیست! باید چهار تا لینک به درد بخور داشته باشد یا نه؟ حالا این هیچ، یک تجسسی بکنید، باور کنید، به کی به کی قسم، آمار سرچ خود شما را هم بهتر می کند هرچقدر لینک بیشتر بدهید.
  2. کسب اعتبار برای سایت. مثلا، سایت حوزه هنری نقد مرا منتشر می کند، اسم اعتماد را نمی آورد. از همین اخلاق های مسخره ایرانی که یک دفعه اسمت را پای نامه به رییس دانشگاه می بینی که تقاضا کرده اند در حیاط گل بنفشه کاشته شود.  اگر کسی به صورت تصادفی نقد را ببیند فکر کند نقد مختص حوزه هنری نوشته شده است. یا مثلا غذایت را دیرتر می آورند که رستورانشان شلوغ تر به نظر برسد.
  3. بخیل بودن. یعنی طرف نمی خواهد دزدی کرده باشد و اسم را می زند، مثلا وبلاگ امین حسینیون؛ ولی از طرف دیگر بخل اجازه نمی دهد لینک را هم اضافه کند.
  4. اینکه کلا در ذهن طرف هنوز قضیه لینک دادن جا نیافتاده باشد. یعنی اصلا به ذهنش هم خطور نکند که وقتی یک مطلبی را از یک جایی برمی­داری درست نیست مخاطب را از منبع اصلی محروم کنی.

شما دلیل دیگری به نظرتان می­رسد؟ و همینجا  از همه کسانی که به همه لینک می دهند تشکر ویژه ای می کنم. این قضیه بیشتر از اینکه مهم یا بنیان کن باشد برای من جالب و عجیب است.

پ.ن: چند روز گذشته است و من این چند لینک را به مطلب اضافه میکنم، اولی سایت علوم اجتماعی اسلامی ایرانی است؛ یک سایت علمی مانند که در این مطلب از سایت من استفاده کرده است؛ دستش درد نکند نام هم برده است، ولی بدون لینک دادن.  جالب اینجاست که در ابتدای مطلب به خودشان لینک داده اند! یعنی لینک دادن را به طور کل بلد بوده اند. یک نمونه دیگر سایت مد و مه است، سایتی وزین که معمولا مطالب خوبی برای خواندن از این طرف و آن طرف جمع میکند، مثلا اینجا را ببینید ، مطلب مرا از روزنامه بهار برداشته، اسم روزنامه را هم آورده؛ اما بدون لینک.

یک نمونه خیلی درست و شیک اما سایت خانه کتاب است، که نقد من روی کتاب حاشیه ای بر مبانی داستان از ابوتراب خسروی را بازنشر کرده است در اینجا، خیلی شیک و مجلسی، با اسم و لینک دادن. یک کار درست و صحیح.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *