در سومین مطلب از سری مطالب ما بد شما خوب، یکی از موش های اصیل تهرانی نامه ای به شهردار تهران نوشته است و درددل هایش را به او گفته. مطلب را در شبگار میتوانید در این آدرس بخوانید:
اگر تا اینجا آمده اید و تا به حال سری به شبگار نزده اید، پیشنهاد میکنم حتما سر بزنید. پشیمانی ندارد.
و این هم نامه این موش عزیز:
جناب آقای شهردار، انتخاب مجدد شما به این سمت را از طرف کلیه موشهای تهران و حومه تبریک عرض می کنیم. گرچه شما کمر به قتل ما بسته اید ولی ما هم خوبی تهران را می خواهیم و از شما عاجزانه تقاضامندیم این دوره که شهردار شدید کمی بیشتر هوای ما موشها را داشته باشید. حتما معترضید که چرا باید هوای ما را داشته باشید؛ حق هم دارید. شما این همه تدارکات فراهم کرده اید برای کندن ریشه ما از تهران، ولی بیایید و قبول کنید که عمرا نم یتوانید ما را ریشه کن کنید. تا جایی که من در جریانم خانواده من بهترین شرایط تغذیه را در تهران دارند؛ یعنی خدا را شکر انقدر غذا هست که هرشب کلی طول میکشد غذا انتخاب کنیم.
همین دیشب در حال گشتن بودم که یک سری ظرف غذای یکبار مصرف پیدا کردم ـ واقعا متاسفم که شهروندان تهرانی زباله هایشان را تفکیک نمی کنند؛ کار ما را سخت می کنند و به طبیعت هم لطمه می زنند ـ باز که کردم دیدم یک سری کباب نیم خورده نایب است. خلاصه جای شما خواننده عزیز خالی، به همراه خانواده دل سیری کباب نایب خوردیم. یعنی مطمئنم نصف شهروندان تهرانی انقدر که ما غذا داریم، ندارند و در هر حال از همه دوستان ممنون و متشکرم که ما را از خودشان حساب می کنند. اینجور شبها یک حس خوبی تهرانی بودن بهم دست میدهد.
حالا حتما می پرسید ما که انقدر وضعمان خوب است چرا نامه نوشتیم؟ آقا وضع ما خوب هست، با گربه ها هم کنار آمده ایم؛ حواسمان به سم هایی که شهرداری کار می گذارد و تله ها و همه چیز هم هست. جدیدا یک گروهان موش پیشمرگ آموزش دیده داریم که هر غذایی را اول آنها میجوند. جانشان را سر این کار می گذارند؛ خلاصه همه چیز خوب است. ولی از پس یک چیز بر نمی اییم و نیاز به حمایت شما داریم. آقای شهردار، ای شهروند تهرانی، هرکس که این نامه را میخوانی، ما را از دست این موشهای نروژی پنج کیلویی نجات بدهید؛ التماستان میکنم. اینها هر جنبنده ای را می خورند.
شما به حرفهای این کارشناس که در تابناک گفته است دقت کنید:
«باقری درخصوص برخی شایعات مبنی بر زنده خوار شدن موش ها وارداتی می گوید: موشهای نروژی که جثه بسیار بزرگتری نسبت به موشها خانگی دارند مهاجم هستند. آنها حتی موشهای کوچک را هم میخورند و از جوجه پرندگان هم تغذیه میکنند. این موشها در کشور ما وجود نداشت و با کشتی از کشورهای دیگر به ایران راه یافتند. هماکنون اولویت مبارزه با این گونه از موشها است. گزارش شده که در شرایطی که منابع غذایی آنها از میان رفته جسد انسان را خوردهاند.»
عکس ما را هم با عکس این موشها مقایسه بکنید. اصلا دلتان می آید موش ایرانی خوراک موش اجنبی شود؟ موش همسایه هم باید غاز باشد؟ اصلا ما بد، شما خوب، ولی بالاخره ما بهتریم یا این موشهای پنج کیلویی؟ من خودم به چشم خودم دیدم یکی از این موشها بچه گربه ای را گاز میزد. هنوز به من شک داری اینجا را نگاهی بیانداز خواننده گرامی. هنوز باور نکردی بیا این یکی خبر را هم نگاهی بیانداز که باور کنی وقتی من می گویم اینها کوچکترینشان یک کیلو وزن دارد، دروغ نمی گویم. باز هم باورت نم یشود این یکی عکس را نگاه کن، خودت مقایسه کن.
نمیخواهم کسی را بترسانم آقای شهردار، ولی فکر کرده ای اگر خدای نکرده زلزله بیاید و این 32 میلیون موشی که در تهران هستند ـ شما میگویی آمار دروغ است؟ خب یک چهارمش را بگیریم، هشت میلیون ـ این هشت میلیون موشی که در تهران هستند؛ اگر به سطح بیایند چه میشود؟ باز ما موشهای اصالتا ایرانی گوشت هموطن را بخوریم استخوانش را تف نمیکنیم، ولی از این موشهای نروژی باید ترسید. من به عنوان یک موش وظیفه داشتم قضیه را اطلاع دهم که شما در این چهار سال سوم، قضیه را در اولویت قرار دهید. بقیه ماجرا با خود شماست جناب شهردار.