اگر این مطلب برایتان جالب بود، پیشنهاد میکنم مرا در اینستاگرام فالو کنید: (https://www.instagram.com/ahosseinioun/)
یا در توییتر (https://twitter.com/Ahosseinioun)
که بیشتر در ارتباط باشیم.
این یادداشت را هم وقتی نوشتم که خلاصه ای از دکتر جکیل و مستر هاید منتشر شده بود. هم معرفی داستان است، هم نگاهی به عیب و حسنش، و هم یادآوری این نکته که صد صفحه کتاب اصلا خلاصه کردن ندارد. فکر میکنم حدود دو سال پیش این یادداشت در روزنامه اعتماد چاپ شده است. متن اصلی کتاب را به زبان انگلیسی هم یک جایی همین گوشه کنارها دارم ولی در این لحظه پیدایش نمیکنم، اگر کسی علاقه داشت بگوید پیدا کنم و برایش بفرستم. به طرز عجیبی مطلب در مورد این اثر به فارسی کم است ظاهرا. با اینکه این کتاب واقعا یکی از کلاسیک های ژانر وحشت است.
نقد تند
به بهانه انتشار دکتر جکیل و آقای هاید
امین حسینیون ahosseinioun@gmail.com
«حسرت کتاب کامل.»
میگویند یک روز صبح که مادر رابرت لویی استیونسون از خواب بیدارش کرد، رابرت به شدت معترض شد. زیرا در آن لحظه در حال دیدن خواب بخشهای پایانی دکتر جکیل و آقای هاید بوده است. البته اسم کامل کتاب «پرونده عجیب دکتر جکیل و آقای هاید است» اما در طول صد و بیست و شش سالی که از انتشار آن گذشته است به نام دکتر جکیل و آقای هاید مشهور شده. البته اینکه واقعا استیونسون کل ماجرا را در یک رویا دیده باشد کمی فانتزی به نظر میرسد. اما به هر حال داستان قشنگی است که قرار نیست درباره اش حرف بزنیم. در مورد این کتاب به نظرم نکته جالب این است که در مدت زمانی کوتاه نسخه ای که نشر افق منتشر کرده است به چاپ دوم رسیده. و نشر مرکز نیز همین رمان کوتاه را با ترجمه ای دیگر منتشر کرده است و ظاهرا استقبال از هر دو نسخه خوب بوده است. اما نکته ای در کار است. هردوی این چاپهای جدید نسخه های کوتاه شده رمان بوده اند. نسخه های کوتاه و ساده شده ای از رمانی که نسخه اصلیش کمتر از صد صفحه در قطع معمولی است. ظاهرا در طول سالیان دکتر جکیل و آقای هاید هم به صف رمانهایی سقوط کرده است که ارزش چاپ کامل و جدی را ندارند و باید نسخه های ساده و کوتاه شده شان را منتشر کرد.
اگر خاطرتان باشد در دهه هفتاد، انتشارات سپیده تعداد بسیار زیادی از آثار کلاسیک را برای نوجوانان منتشر کرد. مثلا رمانهای ژول ورن، آیوانهو، موبیدیک و امثالهم و همه در نسخه های کوتاه شده چاپ میشدند. این البته اشکالی نداشت، بالاخره نوجوانان هم حق دارند کلاسیکها را بخوانند، اما چرا این حق را باید از بزرگسالان گرفت؟
ما در اینجا با اثری روبروییم که نه چندان حجیم است و نه خواندن متن اصلیش چندان سخت است. از حق نگذریم رابرت لویی استیونسون، مرحوم خودش هم ساده نویس بود و عامه پسند! دیگر چه لزومی به کوتاه کردن و ساده کردن متن استیونسون هست؟ نهایتا کمی به روز کردن متن ترجمه اکتفا میکند. اما ممکن است کسی بگوید، ای آقا، اصلا خواندن این داستان از قرن نوزدهم چه اهمیتی دارد؟ ما که اینها را نخواندیم و هیچ اتفاقی هم برایمان نیافتاد!
«دکتر جکیل…» در کنار «جزیره گنج» دو تا از شاخصترین آثار رابرت لویی استیونسون هستند. و هرکدام در ژانر خودشان نمونه ای کلاسیک و الگو محسوب میشوند. جزیره گنج را هرکسی بارها و بارها اقلا از طریق اقتباسهای متعدد تلویزیونی و سینماییش دیده است. این رمان برای نوع رمان ماجرایی که در آن قهرمانان به دنبال گنج هستند، الگوست. «دکتر جکیل…» هم یکی از آثار کلاسیکی است که به شکلی از داستان گوتیک رسمیت میبخشد. همینطور رمان «دکتر جکیل…» به عنوان الگوی داستانهایی با شخصیتهایی با هویت دوگانه و حتی نوع داستان ابرقهرمانی که مبنای اصلی کمیک استریپ را میسازند شناخته میشود. اما چرا «دکتر جکیل… » به محض انتشار در انگلستان به طرز شگفت انگیزی محبوب شد؟ یک جواب میتواند این باشد:
در پایان قرن نوزدهم جامعه انگلستان درگیر بحرانهایی جدی بود. چه از نظر اقتصادی، چه سیاسی و چه اجتماعی و به نظر میرسید آنچه بنیانهای جامعه را در چند قرن قبل حفظ کرده بود و در واقع انگلستان سنتی را میساخت در حال تغییر است. کارگران حق رای به دست می آوردند و نظرات اجتماعی جدید مطرح میشدند. «دکتر جکیل و…» را برخی نماینده این تغییر میدانند. شخصیت دوگانه دکتر جکیل را میتوان بازنمایی شرارت پنهان آدمهای درجه یک و کلاس بالای انگلیسی دانست. فقط برای روشن شدن بحث داستانی را درباره جراح بسیار محترمی در تهران تصور کنید که شبها تبدیل به قاتلی زنجیره ای میشود. میگویند یکی از مبانی ژانر گوتیک تقابل مظاهر سنتی با تغییرات است. اینکه چطور علم جدید و سلاح جدید به جنگ نیروهای تاریک گذشته میروند؛ یا حتی برعکس. اگر این ایده را قبول کنیم و «دکتر جکیل و…» را نمونه این ژانر بدانیم به همراه تعابیری که گفتیم. میتوانیم به دیدی جدیدتر درباره اقبال گستردهی متون گوتیک در شرایط امروز کشور خودمان پیدا کنیم. هنوز قانع نشده اید؟
حتی اگر این توضیحات برای خواندن «دکتر جکیل…» کافی نباشند، باز هم توجیهی برای منتشر نشدن مداومِ نسخه کامل این اثر کلاسیک وجود ندارد. طبیعتا آنچه یک ناشر را برای چاپ متنی اقناع میکند، احتمال فروش آن است و آثار کلاسیک همیشه ثابت کرده اند فروش ثابت و متداولی دارند. البته شاید هم مثل آثار آگاتا کریستی که جدیدا در سری رمانهای نوجوان منتشر میشوند، ناشرین تشخیص داده اند که مخاطبین بزرگسال بهتر است وقتشان را با خواندن رمانهای پلیسی و ترسناک قرن نوزدهمی تلف نکنند و بیشتر رمانهای پلیسی قرن بیستمی بخوانند. منظورم این است که اگر چاپ نسخه کامل رمانهای کارآگاه مگره (که اتفاقا خیلی هم خواندنی و جذاب هستند) برای بزرگسالان مناسب است، طبعا «دکتر جکیل … » هم هست.
به هر حال، خواندن «دکتر جکیل» هم برای خوانندگان نوجوان میتواند جذاب باشد و هم بزرگسال. هم برای خوانندگان حرفه ای و متخصص و هم خوانندگان غیرحرفه ای و غیر متخصص. مخصوصا که استیونسون مخاطبش را رها نمیکند. شما میتوانید پس از «دکتر جکیل..» «جزیره گنج» را بخوانید، پس از جزیرهی گنج به سراغ «تیر سیاه» بروید و همینطور ادامه دهید تا تمام آثار ترجمه شدهی استیونسون را بخوانید. مطمئن باشید ناامیدتان نخواهد کرد.
چند پیوند در مورد دکتر جکیل و آقای هاید
سلام.
مطلب تامل انگیز و فاخر شما را لینک دادم.
با ابراز خوشبختی ا آشنایی با شما.
با احترام
http://mehre1.blogfa.com/links
—
*
خیام، نابغهٔ پرسشگر شرق
——————————————–
رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین
نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین
نه حق نه حقیقت نه شریعت نه یقین
اندر دو جهان کرا بود زهره این
======================
این وبلاگ شخصی، غیر سیاسی و غیر مذهبی است!
دربارهٔ خِرَد و اخلاق جهانشُمول است.
http://mehre1.blogfa.com
——————————————
اخلاق را معارفی و کاریست همگانی
اخلاق ز عقلانی و لازمی ز برای عقلانی
اخلاق فراتر ز آیینی و همه را وایستاری
اخلاق را جهانی و رایی ز برای زندگانی
————————————
مراحل موفقیت یک خلاقیت یا نوآوری:
1- نخست مردم مسخرهمیکنند.
2- بعد انتقادمیکنند.
3- در نهایت میپذیرند!
=====================
1- هوا 2- آب، 3- خوراک 4- پوشاک 5- سرپناه 6- عشق 7- دانش 8- عدالت 9- معنویت
10- آزادی… =»
10 لزوم RMU / RaMU
Reason and Morality Universal:
خرد/عقل و اخلاق جهانشمول*
از لطف بی اندازه شما ممنونم
سلام وقتتون بخیر.مطلبتون بسیار زیبا و به جا بود سپاسگذارم.یه خواهشی ازتون داشتم بنده دانشجوی ادبیات انگلیسیم و تا بیست روز دیگه امتحان کتاب دکتر جکیل و آقای هاید رو دارم همه جا رو گشتم و تموم شده کتاب رو نتونستم تهیه کنم می خواستم ازتون تمنا کنم کتابرو برام بفرستید آدرس جی میلم رو نوشتم .از لطف بی نهایتتون سپاسگذارم.
عجیبه که نتونستین پیدا کنید
من براتون یا کتاب رو یا لینک دریافتش رو می فرستم،
با سلام. ممنون از مطلبی که درباره این شاهکار ادبیات جهان که نبوکاف آن را، همراه با مادام بوواری و اروح مرده، شعر ناب خطاب می کند نوشتید. متاسفانه عدم توجه به ترجمه صحیح متون کلاسیک ضربه ی جبران ناپذیری بر شاکله ستنت ادبیات و نقد امروز ما وارد آورده است.
شما لطف دارین از نظر ناباکوف در مورد این کتاب مطلع نبودم و خیلی خوشحالم که مطلع شدم
من عاااااشق این کتاب هستم و ربطه اول بهترین کتابهاییست که تابه حال خوانده ام.
سلام وقت بخیر خیلی مچکرم از مطالب مفیدی ک در اختیار ما قرار میدید میخاستم خواهش کنم اگه ممکنه لینک یا خود کتاب رو واسم ایمیل کنید
ممنون از توجهتون دوست عزیز
لینک یا خود کتاب رو ندارم ولی با جستجو از گوگل حتما پیداش می کنید.
سلام من کتاب دکتر جکیل و مستر هاید رو الان تموم کردم اومدم دنبال نقدها بگردم نقد شما خیلی مفید بود
با توجه به تاریخ نگارش کتاب ۱۳۰ سال پیش جالب نوشته و این که فقط سه تا زن توی داستان حضور دارن پیشخدمت شاهدقتل .پیرزن سرایدارهاید و خدمتکار جکیل اخر ماجرا گریه میکرد . جالبیش اینه هیچ کدوم از شخصیتها نه زن داشتن نه خانواده نه از مادر و خواهر حرفی شده شاید بشه گفت حضور کمرنگ زن توی اون زمان رو هم مطرح کرده و این که زن فقط یا شاهده یا نگهبانه زندگیه یا خدمه است و نقشی توی تنهایی یک مرد یا درگیریهای درونی مردها نداره . در کل بدبینی نویسنده نسبت به انسان و تسلط شر بر خیر در داستان مشهوده ولی به قول شما همه جور خواننده ای میتونه ازش لذت ببره. از نقد خوبتون ممنونم.