داستان جمعه: تاریخ حقیقی خرگوش و لاکپشت نوشته لرد دانسنی
Friday Fiction The True History of the Hare and The Tortoise by Lord Dunsany
شما هم مثل من همیشه با منطق درونی داستان خرگوش و لاک پشت مشکل داشتید؟ این داستان همان مشکل را بررسی میکند و بالاخره پس از سالهای بسیار حقیقت واقعه را آشکار می سازد. لرد دانسنی البته در دوران خودش چهره بسیار شاخصی بوده است ولی در ایران چندان شناخته شده نیست؛ مطمئنا همین الان گروهی مترجمین مشغول ترجمه آثار او هم هستند. به هر حال، من شخصا به این داستان خیلی کوتاه علاقه خیلی زیادی دارم.
به هر حال این شما و این هم داستان جمعه این هفته
fridayfiction-TheTruehistoryoftheHareandtheTortois
این هم بخشی از متن داستان:
مدت های مدید بحث و جدالی میان حیوانات بود که خرگوش فرزتر میدود یا لاکپشت. برخی میگفتند خرگوش فرزتر است چون گوشهای به آن درازی دارد، و دیگران می گفتند لاک پشت فرزتر است چون هرکس لاکش به این سفتی است به همین سفتی هم میدود. و اما نیروهای غریب بینظمی دیرزمانی این مسابقهی تعیین کننده را عقب انداختند.
ولی وقتی کار حیوانات نزدیک بود به جنگ بکشد، بالاخره توافقی حاصل شد که خرگوش و لاکپشت باید پانصد یارد(حدود ششصد متر) بدوند تا همه ببینند حق با چه کسی است. خرگوش گفت:«چرندیات خندهدار نگید!» و این تمام جوابی بود که طرفداران خرگوش در مورد دویدن از او شنیدند….