اگر فیلم و سریال یا داستان جنایی پلیسی دوست داشته باشید حتما میدونید کشورهای شمال اروپا استادی خاصی تو این ژانر دارن و دپارتمان کیو هم یک نمونهی خوب از این استادیه. شش فیلم از روی این مجموعه رمان ساخته شده که من پنج تاشون رو دیدم و فیلم ششم رو هنوز ندیدم و یک سریال هم قراره ساخته باشه که ظاهرا سال آینده به پخش میرسه ولی شما منتظر سریال نشید و فیلمها رو ببینید به خصوص چهار فیلم اول. توی این ویدئو شش فیلم جنایی درجه یک بهتون معرفی کردم:
پیشینه:
اگر شما هم اسم فیلمها رو نشنیده بودید اصلا غصه نخورید چون منم نشنیده بودم تا بهزاد بهم معرفی کرد و گفت ببین خوشت میاد؛ منم دیدم و انصافا خوشم اومد. نویسندهی کتابهای دپارتمان کیو به اسم یوسی آدلر-اولسن؛ فقط یکی از آثارش به فارسی منتشر شده به اسم «اثر پروانهای» در فیلم پنجم از مجموعه فیلمهاس و بهش میرسیم. نشر دوستان کتاب رو با ترجمهی قاسم صنعوی منتشر کرده و نسبتا مفصله، حدود ششصد صفحه کتابه ولی خب اگر جنایی خون برید سراغش. در مورد نویسنده بیشتر توضیح نمیدم که ویدئو طولانی نشه چون هدفمون در نهایت فیلمهان.
چرا میگم فیلمها خوبه؟
من چهار شاخص براتون معرفی میکنم که باهاش داستانهای پلیسی رو ارزیابی کلی میکنم. اینو به عنوان کسی میگم که خودش رمان پلیسی هم نوشته. شهر شرنگ؛ نشر ثالث. اما اون چهار شاخص چیه؟
- معمای جالب و درست: یعنی بدون یک معمای جالب و از نظر منطقی درست؛ داستان پلیسی به درد نمیخوره به نظر من حالا هرچقدر هم قشنگ ساخته باشه. و توی تمام فیلمهای این مجموعه این شاخص کاملا رعایت شده. یعنی معما همیشه غافلگیرتون میکنه و شما رو به عمق فساد و نیمهی تاریک جامعهی دانمارک میکشونه و نیمهی سیاه انسان رو بهتون واضح و شفاف نشون میده. فیلمهای دپارتمان کیو بهتون نشون میده پشت اون منظرههای زیبا و جامعهی منظم دانمارک هیولاهای زیادی خوابیدن.
- شخصیت کارآگاه: یک کارآگاه به درد نخور و غیر جذاب میتونه هر پروندهی خوبی رو به گند بکشه ولی دپارتمان کیو ناامیدمون نمیکنه. کارل و دستیارش اسد یه زوج خوب و نسبتا کلاسیک کارآگاهی هستن. کارل یه پلیس خیلی پیگیر و عصبیه که جز کارش چیزی سرش نمیشه و در روابط انسانی ضعیفه؛ با گذشتهی افتضاح. اسد یه مهاجره که داره سعی میکنه تو سیستم دانمارک برای خودش جایی دست و پا کنه. کارل بیایمانه و اسد باایمان. تناقضهای این دونفر و حس وظیفهشناسیشون و گرایششون به حقیقت باعث میشه قصهها جذاب شن. یعنی شما مطمئنید دشمن هرچی سرراه قهرمانها بذاره؛ کارل و اسد آدمهایی نیستن که کوتاه بیان؛ حتی شده تا مرگ هم برن.
- شخصیت جانی قصه: شرور داستان باید در حدی باشه که کارآگاه کلهشق و قوی قصهی ما برای شکستش تمام توانش رو به کار بگیره. و قاتلهای دپارتمان کیو همگی این ویژگی رو دارن. جنایتها هم هیچکدوم در حد یه جنایت ساده باقی نمیمونن و قاتلها لایههای عمیقتر مذهبی، نژادی و … دارن. در حدی هم غافلگیرکننده هستن که شما نتونید پیشبینی کنید قدم بعدی قاتل چیه.
- کیفیت اجرا: یعنی داستان خوب اجرا بشه، حالا اگر کتابه خوب نوشته شده باشه و در مورد ما اگر فیلم و سریاله خوب و جذاب ساخته شده باشه که در این مورد هم دپارتمان کیو کاملا جوابگوئه. نمیگم فیلمهای دپارتمان کیو شاهکارهای تاریخ سینمان یا تو لیست هزار فیلم برتر تاریخ جا میگیرن، ولی کاملا خوب ساخته شدن. کاملا بالاتر از متوسطن. بازیگری؛ فیلمبرداری؛ صحنهپردازی همه چیز خوب و درسته.
این طوری شاخص بندی کردم که شکل معرفی خودم رو هم بهتون گفته باشم چون فکر کردم شاید بعدن به دردتون بخوره. حالا بریم سراغ فیلمها به ترتیب:
- دپارتمان کیو: نگهبان آرمانهای ازدسترفته 2013
کارل مورک که یه گند بزرگ زده و باعث مرگ یکی از همکارانش و فلج شدن یکی دیگه از همکارانش شده؛ تبعید میشه به دپارتمان کیو که تازه تاسیس شده برای مختومه کردن پروندههای راکد. دستیارش اسد هم اونجا قراره کمکش کنه. کارل یه پرونده رو باز میکنه که مربوط به ناپدید شدن یه سیاستمدار خانمه که چند سال پیش بوده و پلیس به جایی نرسیده و به عنوان خودکشی ثبتش کردن ولی کارل قانع نمیشه و میافته دنبال پرونده و شما لحظه به لحظه شوکه میشید و غافلگیر میشید تا آخر داستان.
- دپارتمان کیو: شخص غایب؛ 2014
کارل مورک و اسد چند وقتی هست که پروندهی مهمی رو حل نکردن و رئیس دوباره بهشون بیاعتماد شده که یه پیرمرد میاد به کارل میگه به پروندهی قتل بچههای من رسیدگی کن. کارل میگه ایشالا سر فرصت. ولی پیرمرد که یه پلیس بازنشستهس خودکشی میکنه و کارل که دچار عذاب وجدان شده میره پروندهی مختومه رو بازگشایی میکنه: یک خواهر و برادر دوقلو سالها پیش کشته شدن و به خواهر تجاوز شده بوده. یه نفر هم به قتل و تجاوز اعتراف کرده و حبس کشیده و الان آزاد شده. کارل که قانع نشده مجبوره علیه تمام سیستم پلیس دانمارک واسته و پرونده رو دنبال کنه تا به نتیجه برسه….
- دپارتمان کیو: توطئهی مومنان؛ 2016
کارل و اسد دیگه یه شهرتی به هم زدن به عنوان کارآگاهای که پروندههای محال حل میکنن و اینبار درگیر پروندهی یه کودکربایی خیلی عجیب و غریب با تم مذهبی میشن که با یه قاتل زنجیرهای خیلی مخوف سر و کار داره. خانوادهی کودک با مهاجرین مشکل دارن و سختشونه اسد رو بپذیرن و طی این داستان اسد و کارل سر مسائل مذهبی و ایمانی به چالشهای جدی میخورن و مجبور میشن رابطهشون رو از نو بازسازی کنن. این فیلم نسبت به دو فیلم قبلی فشار عصبی بیشتری بهتون وارد میکنه چون پای بچهها وسطه.
- دپارتمان کیو: بکارت انتقام؛ 2018
اینبار با یک پرونده با تم نژادپرستی و فاشیسم سر و کار داریم و نویسنده نقب میزنه به بخش سیاهی از گذشتهی دانمارک و عقیمسازی اجباری زنان که من بعدا در موردش یه ویدئوی جداگانه درست خواهم کرد چون بسیار موضوع تیرهوتار و ترسناکیه و کسی در موردش حرفی نمیزنه. اما ما از خلال یه پروندهی جنایی فوق جذاب با این موضوع آشنا میشیم و کارل با یک چالش اخلاقی خیلی سنگین روبرو میشه: آیا کسی که انتقام گرفته واقعا باید مجازات شه؟ توی این فیلم رابطهی کارل و اسد کاملا دچار فروپاشی میشه و تقریبا همه چیز بینشون از دست میره و کارل باید تصمیم بگیره که بالاخره عوض میشه یا نه؟
فیلمهای پنجم و ششم:
توی فیلم پنجم و ششم بازیگرهای کارل و اسد عوض شدن. من هنوز فیلم ششم رو ندیدم ولی فیلم پنجم با اینکه جذاب بود و دوستش داشتم؛ به نظر من کیفیت چهار فیلم قبلی رو نداشت. فیلم پنجم سال 2021 به اسم تاثیرات مارکو ساخته شده که رمانش به فارسی ترجمه شده به اسم «اثر پروانهای» و تم اصلیش فساد جاری در سازمانهای خیریهس ـ که اتفاقا معضل ایرانم هست. و فیلم ششم به اسم بیحدومرز یا لجام گسیخته محصول 2024 که کارل درگیر یک فرقهی مخوف میشه و به گذشتهی همکار خانمشون رز سرک میکشه که در طول این شش فیلم همراهشون بوده.
امیدوارم فیلمها رو ببینید و لذت ببرید و اگر قبلا دیدید و بعدا میبینید نظرتون رو اینجا بنویسید تا به تصمیمگیری دیگران هم کمک کنه. وقت کمه و داستان زیاد؛ به هم کمک کنیم که بهتر انتخاب کنیم. بدرود تا زود.