داستان «سال 1388» را فریدون تنکابنی در سال 1347 نوشته است و به نظرم میآید که تنها داستان کوتاه آیندهگرای ایرانی باشد؛ اقلا من فقط همین یکی را خواندهام. تخیل فریدون تنکابنی از آینده جالب است و بحرانی که توصیف کرده چقدر با زندگی امروز ما فاصله دارد! کابوسی که تنکابنی با لحنی طنزآمیز توصیف کرده؛ جامعهای است که هرکس در آن یک ماشین دارد و همه تلویزیون دارند و تنها مشکلشان خودکشی از روی بیهدفی و پوچی است. واقعیت امروز ما چیست؟ خودکشیهایی از روی فقر و دسترسی نداشتن به همان پیکانِ معروف.
داستان را میتوانید در کانال یوتوب من گوش کنید:
جالب اینجاست که ما 15 سال است از هشتاد و هشت عبور کردهایم. دانشجوهای من سر کلاس هیچ خاطرهای از سال 88 ندارند. اما با وجود تفاوتهای آیندهای که فریدون تنکابنی تخیل کرده؛ با چیزی که ما در واقعیت تجربه کردیم، برخی از موارد مشترک هم دیده میشود. مثلا دخالتهای خارجی در بازار ایران. حضور همزمان چین، روسیه، آمریکا و اروپا. اما در تخیل تنکابنی آدمها از محو شدن حق انتخاب به خاطر رفاه زیاد به مرز خودکشی رسیدهاند؛ در حالیکه در واقعیتِ ما، حق انتخاب آدمها به خاطر مشکلات زیاد و به خصوص فقر اقتصادی محو شده است. در این توضیح کوتاه قصدی برای نقد داستان «سال 1388» ندارم؛ ولی به نظرم این داستان ارزش 20 دقیقه از وقت شما را دارد؛ و نمونهی جالبی است از ادبیات دههی چهل و پنجاه که در موردش حرف زیادی زده نمیشود. امیدوارم لذت ببرید.
داستان «سال 1388» را به نظرم میتوان نمونهای از تخیل عمومی نسبت به آیندهی ایران هم در نظر گرفت. دقت کنید که داستان قبل از انقلاب در مجموعه داستانی به شکل کتاب چاپ شده و سال 1359 در مجلهی آرش هم چاپ شده است. داستان به شکل یک کنایه نوشته شده است و طرح منسجم کلاسیکی ندارد؛ ولی حتی اگر زیادی روی طرح کلاسیک تعصب دارید هم سعی کنید با دید تاریخی این داستان را گوش کنید.
نکته: شوئپس یک برند نوشیدنی قدیمی است که هنوز هم در بازار ایران حضور دارد ولی قیمتش گران است. گوگل کنید؛ جالب است.