در توییتر پرسه میزدم و جسته گریخته چیزهایی میخواندم که با این چند خط شعر از دبلیو.اچ.آدن برخورد کردم و طبق معمول خیلی خوشم آمد (بهتر است از بپذیرم که اکثر شعرهای آدن را دوست دارم):
“But once in a while the odd thing happens,
Once in a while the dream comes true,
And the whole pattern of life is altered,
Once in a while the moon turns blue.”
خواستم شعر را ترجمه کنم و در اینستاگرام بگذارم اما مشکل کوچکی پیش آمد، متوجه نمیشدم که در خط آخر منظور شاعر از ماه آبی میشود چیست؟ استعاره از چیست؟ اصلا قضیه چیست؟
در جستجوی اولیه در گوگل، در کمال حیرت و تعجب، شعر پیدا نشد. معمولا هر خط شعر مهمی از هر زبانی را در گوگل جستجو کنی شعر کامل در همان نتایج اولیه پیدا میشود، مخصوصا اگر شاعر معاصر باشد، اما این بار نشد. عجیب!
رفتم کتاب مجموعه آثار دبلیو.اچ.آدن را پیدا کردم و دانلود کردم، اما در مجموعه اشعار آدن هم نبود! عجیب! آیا اکانت توییتری اشتباه کرده بود؟ دوباره برگشتم و چک کردم، نه، من شعر را درست خوانده بودم و کپی کرده بودم. اکانت هم از منابع قدیمی من بود و تا آن زمان اشتباه نکرده بود. دوباره برگشتم به جستجو، کمی عمیقتر جستجو کردم و بالاخره در کتابهای گوگل این چهار خط شعر را پیدا کردم، در کتابی با عنوان:
W.H.Auden: A commentary by John Fuller
اینجا بود که متوجه شدم این فراز از متن اپرایی است که آدن در سال 1941 در نیویورک نوشته است، اپرایی به نام پل بانیان(paul bunyan) ، حالا سوالها بیشتر شد، این پل بانیان چه کسی بوده که آدن برایش اپرا نوشته؟!
پل بانیان قهرمان هیزمشکنان آمریکای شمالی است. یک هیزم شکن غول پیکر که هر درختی را شکست میدهد و زورش خیلی زیاد است و هرکاری از دستش ساخته است و یک میلیون الوار را در یک سال آماده میکند و …، طبیعتا اگر بیشتر از این بخواهید بدانید خودتان تحقیقات بیشتری در مورد این هیزمشکن مشهور اوایل قرن بیستم خواهید کرد. اما این اپرا چطور شکل گرفته؟
آدن در سال 1939، سرخورده از آغاز جنگ جهانی دوم به نیویورک آمده و شهروند آمریکا شده و با چند هنرمند جوان دیگر همخانه شده بوده. همگی پر شور و حرارت، که شرح این همخانگی را خانم شریل تیپینز در کتاب خانهی فوریه (February House: The Story of W. H. Auden) نوشته است. یکی از همخانههای هنرمند و جوان، آقای بنجامین بریتن(Benjamin Britten) بوده. آهنگسازی جوانتر از آدن، که میرفت یکی از بزرگترین اپراسازان آمریکایی در قرن بیستم شود. این دو نفر با هم اپرت(به معنی اپرای کوچک و سبک) را برای پل بانیان نوشتند. البته این اپرای سبک فقط یک بار در سال 1941 در سالن دانشگاه کلمبیا اجرا شد، و بعد دیگر اجرا نشد تا 1976 که آقای بریتن چند ماه پیش از مرگ اصلاحش کرد و دوباره اجازه داد اجرا شود. از آن زمان ظاهرا بارها و بارها اجرا شده، چون از اساس برای اجرای گروههای آماتوری نوشته شده بوده.
با این مقدمات تازه رسیدم به خود شعر. این چهار خط مربوط به پرولوگ هستند (خلاصه داستان کامل را میتوانید اینجا بخوانید) و متوجه شدم ماجرا از چه قرار است. درختان جنگل کهن دوست دارند دنیا همانطور که هست بماند، اما سه غاز آمدهاند به درختان خبرِ ورود انسان را بدهند، و بگویند هیزمشکنی زیر نور ماه آبی متولد خواهد شد. درختان حرف غازها را قبول نمیکنند، اما ناگهان یک شب ماه آبی میشود و درختها همصدا میخوانند:
اما گاهی به گاهی آن اتفاق غریب میافتد
گاهی به گاهی رویا محقق میشود
و تمام الگوی زندگی دگرگون میشود
گاهی به گاهی ماه آبی میشود.
دبلیو.اچ.آدن
حالا معنی شعر را میدانم و خیالم راحت است. اگر هیچکدام از این تحقیقات را نمیکردم باز هم در ترجمه تغییری ایجاد نمیشد، اما خیالم راحت نبود.
امیدوارم حوصلهتان از همراهی من در مسیر کشف و شناخت سر نرفته باشد. در این مسیر چیزهایی از زندگی آدن آموختم، با دو کتاب جالب آشنا شدم و یک آهنگساز مطرح از قرن بیستم که پیش از این نمیشناختم، به نظرم برای یک روز دستاورد خوبی است. عکس مطلب هم تابلوی نقاش معروفی است از روتکو به نام آبی و سبز و قهوهای، که به نظرم به این شعر میآید.