مت هیگ متولد 1975 است، یعنی به عبارتی هفت سال از من بزرگتر است. مشهورترین نکته در مورد مت هیگ این است که در 24 سالگی از شدت افسردگی دچار فروپاشی عصبی شده، اما این نقطه ضعف (از نظر جامعه را) تبدیل کرده به نقطهی قوت: کتابهای بسیاری در مورد افسردگی نوشته و حالا یکی از پرفروشترین نویسندههای جهان است و کتابخانه نیمه شب از لیست پرفروشها تکان نمیخورد. کتابخانه نیمه شب را نشر ثالث به ترجمه من ـ امین حسینیون ـ منتشر کرده است. او دو تا دختر دارد و با همسرش در انگلستان زندگی میکند، جایی که به دنیا آمده و بزرگ شده و در دانشگاه هال درس تاریخ و ادبیات انگلیسی خوانده، اما اینطور که به نظر میرسد تمرکز چندانی روی تحصیلات دانشگاهی و یا حتی مدرسه رفتن ندارد و به بچههایش در خانه درس میدهد.
خود مت هیگ کتابخانه نیمه شب را بین آثارش نزدیکترین به روحیات خودش میداند و در مصاحبهای در مورد کتابخانه نیمه شب میگوید:«من فکر نمیکنم کتابی نوشته باشم که بیشتر از کتابخانه نیمه شب به من و علائقم جوش خورده باشه. الان به نظرم میرسه که داستان نوشتن بهترین راه برای کشف و بررسی ایدههای مربوط به حسرت و خوشحالیه و تو این کتاب همین کارو کردم.»
در همین مصاحبه مت هیگ توضیح میدهد که در ابتدا راوی کتابخانه نیمه شب مرد بوده، ولی هرچه داستان جلوتر رفته متوجه شده این راویِ مرد زیادی به خودش شبیه است! و برای فاصله گرفتن از داستان نورا سید را به عنوان قهرمان داستان انتخاب کرده. زنی 35 ساله که خودش را میکشد، اما به جای اینکه بمیرد به کتابخانهای خیالی میرود. مت هیگ بارها گفته که به نظرشان تمام کتابخانهها جادویی هستند و در آنها میتوان دنیاهای تازه را کشف کرد.
-
کتابخانه نیمه شبتومان220,000
اولین آثار مت هیگ در مورد برند و تجارت الکترونیک بوده، اما در سال 2004 با نوشتن و انتشار کتاب آخرین خانوادهی انگلستان، به دنیای ادبیات داستانی وارد شده و خوشبختانه هنوز از این دنیا بیرو نرفته. آخرین خانوادهی انگلستان از زاویهی دید یک سگ روایت میشود و یک کمدی سیاه است.
پیش از کتابخانهی نیمهشب او با کتاب دلایلی برای زنده ماندن مشهور شده بود، کتابی که به عنوان پروژهی جانبی در کنار رمانهایش شروع کرده بود تا ماجرای افسردگیاش و قصد خودکشیاش و بازگشتش به زندگی را در آن شرح دهد. در مصاحبهاش با گاردین میگوید:«ده سال طول کشید بتونم در مورد افسردگیم با کسی به جز پدر و مادرم و شریک زندگیم حرف بزنم. تازه سال 2015 که دلایلی برای زنده موندن چاپ شد بچههام فهمیدن من یه چیزی دارم به اسم افسردگی.»
بیشتر آثار مت هیگ به فارسی ترجمه شدهاند، مخصوصا بعد از موفقیت کتابخانه نیمه شب در بازار کتاب ایران، به نظر میرسد مت هیگ مد شده باشد. با توجه به اوضاع و احوال زندگی ایرانیها در سال 1400 که به گویا در دو سه سال آینده هم بهتر نخواهد شد، کتابخانه نیمه شب و باقی آثار مت هیگ که موضوع حسرت و افسردگی را بررسی میکنند میتوانند برای بسیاری آدمها مفید باشند.
امیدوارم لذت ببرید.
و در پایان پیام مت هیگ به خوانندگان کتابخانه نیمه شب
«خب، اول از همه امیدوارم از خوندن داستان لذت ببرید، ولی همزمان امیدوارم که بهتون کمک کنه که در مورد زندگی خودتون فکر کنید، و وقتهایی که احساس کافی نبودن یا حسرت در مورد زمان حال خودتون دارید، خوندن کتاب من بهتون کمی آسایش بده. و در پایان، مثل خیلی از کتابهای دیگه، من برای خودم نوشتمش. یک جور مسیر درمانی برای خودمه، راه و روش من برای کنار اومدن با شک و تردیدها و نگرانیهام در مورد زندگیم و عمری که داره میگذره. در نتیجه امیدوارم شما وقت خوندنش همون آسایشی رو تجربه کنید که من وقت نوشتنش تجربه کردم.»
درود بر شما کتاب کتابخانه نیمه شب عالی بود و درست در بهترین زمان ممکن برای من و زمان ایران. دو روزه تمامش کردم شوهرم و دخترانم هم تشویق به خواندن کردم نویسنده عالی تمیز و روان خواننده را با خودش مییبره. و ترجمه هم خیلی خوب بود چون خواهرم ترجمه نشده را خوانده بود پاینده باشید در پناه خدا
ممنونم از شما
خوشحالم که داستان نورا تونسته به بهتر شدن حال خیلیا کمک بکنه 🙂
چون حال منو بهتر کرد.
کتابخانه نیمه شب عالی بود. خیلی دوستش داشتم. از شما هم ممنونم، ترجمه بسیار سلیس و روانی داشت. راستش برای اولین بار بود که خواستم اطلاعاتی در مورد مترجم یک کتاب داشته باشم. موفق باشید
ممنونم، خوشحالم که لذت بردید و بدونید که من از پیام شما انرزی میگیرم تا کارم رو ادامه بدم.
واقعا از ترجمهی کتاب لذت بردم
همچنین از پاورقیهای بسیار خوبش
یک مترجم خوب در کنار یک کتاب خوب، واقعا کار کمنظیری تولید میکنه.
مشخصه با عشق کار میکنید.
موفق باشید
ممنونم از شما که خوندید و با این پیام به من نیرو و دلگرمی برای ادامه دادن کار دادید.